در نیمه ی دوم زندگی ام گل لبخند او دروازه ی قلب مرا گشود سرم سوت کشید دلم فریاد زد تا دقیقه ی نود تلاشم بی فایده بود اما خلاف تمام داوری ها 10دقیقه وقت اضافه هدیه ی او به من بود و هدیه ی من به او یک گل طلایی
شاعر: افرا
افرا
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ
سلام شعر خودتون بود دیگه؟چه دقت جالبی! حالا اگه همه ی اینا رو شکستی اون ممنوعیت سیگار رو نشکنید چون خوب نیست!و من اصلا خوشم نمیاد ازش و خوشحالم از اینکه ممنوعه!!! شاد باشید
پسر عمه ی عزیزم بهت افتخار می کنم که این شعرای به این قشنگی رو نوشتی. همیشه سخته که باور کنیم بچه ها بزرگ می شن ولی خوشحالم که همیشه از اوّلِ اوّلش به تو و استعداد خارق العاده ات تو زمینه های مختلف ایمان داشتم. دوست دارم بدونی که همیشه به یادت هستم و با افتخار ازَت یاد می کنم.
سلام
شعر خودتون بود دیگه؟چه دقت جالبی!
حالا اگه همه ی اینا رو شکستی اون ممنوعیت سیگار رو نشکنید چون خوب نیست!و من اصلا خوشم نمیاد ازش و خوشحالم از اینکه ممنوعه!!!
شاد باشید
چشم حتما.
ممنون
پسر عمه ی عزیزم
بهت افتخار می کنم که این شعرای به این قشنگی رو نوشتی.
همیشه سخته که باور کنیم بچه ها بزرگ می شن ولی خوشحالم که همیشه از اوّلِ اوّلش به تو و استعداد خارق العاده ات تو زمینه های مختلف ایمان داشتم.
دوست دارم بدونی که همیشه به یادت هستم و با افتخار ازَت یاد می کنم.
موفق باشی
من از شما الگو گرفتم مولود جان.
فرم این شعر فوق العاده اس . احساسات همیشگی با مقیاس مدرن و ... عالیه .
قشنگ بود خوشم امد افرین